سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرچه شمردنى است به سر رسد و هر چه چشم داشتنى است در رسد . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 86 آبان 16 , ساعت 2:12 صبح

به نام خالق برهانهای اصیل 

با عرض سلام... 

شهادت حضرت مولی الموحدین امام جعفر صادق (ع) رو خدمت بشریت تسلیت عرض میکنم !!

یک نکته ی جالب می دونستید علاوه بر حضرت امام حسین (ع) چه کسی دارای لقب " ابا عبدالله " هستش؟؟

حدستون درست بود ............... امام جعفر صادق(ع)

 اگر در طول تاریخ نگاه بکنید این دو امام بزرگوار (توضیح اضافات است که تشیع بین ائمه هدی فرقی قایل نیست و تنها برای نمود ظاهری آنها تفاوت قایل است) در سیر جامعه بشری (چه مذهبی و چه علمی و ..) نقطه ی عطف ایجاد کردند(شاید از این جهت هر دو دارای لقب اباعبد الله بودند)

 منظور از نقطه ی عطف چیه؟؟؟ منظورم اینه که بعد از دوران امام حسین (ع) و حضرت امام صادق(ع) مذهب اسلام حقیقی و تشیع به شدت احیا شد و اصل و اساس دین و هدف دین که پرورش عبودیت حقیقی و پویا بود رنگ سبز ، تازه و حقیقی به خودش گرفت. و شاید به همین خاطر لقب اباعبدلله یا پدر عبد خدا به این دو امام اختصاص یافته.. 

تو فتح کرده ای اینجا تمام عقل ها را

 

 خداوندا لعنت باد بر وهابی های بد تر از صهیونست هااا...!!!!

نظریه امام صادق(ع) در مورد حرکت ظاهری و درونی (اتمی و مولکولی)

 

او در مباحث درسی خود فرموده است : هرچه هست حرکت دارد و حتی جمادات هم دارای حرکت هستند گرچه چشم ما نبیند ولی نمی توان چیزی را یافت که بی حرکت باشد.

ایشان در 12.5 قرت قبل این حقیقت را بر زبان آورد که اگر لحظه ای حرکت متوقف گردد انسان می میرد.

به عنوان شاهد این امر حضرت در یکی از کلاسهاشون به یکی از شاگرداشون تاکید می کنند که خون در بدن انسان همواره حرکت می کنند که در ابتدا با تعجب حاضرین مباحثه مواجه می شوند

(همانطور که می دونید در قرن دو اخیر حرکت اتمهای درون ملکول و همچنین حرکت ارتعاشی مولکولها برای بشر مسجل شده است )

 

یه سوال ؟ حالا از کجا معلوم امام صادق(ع) اصلا به حرکت درون اجسام اشاره کرده باشند؟

جواب : یک روز امام صادق(ع) هنگام مناظره با فردی به نام ابو شاکر از او (که ابتدا منکر خدا بود) سوالی می پرسند که >>>

 

ای ابوشاکر آیا این سنگ روبرو را می بینی؟؟ تو این سنگ را جامد و بی حرکت می بینی چون چشم تو حرکت آن را نمی بیند و هر کس به تو بگوید در این سنگ حرکاتی وجود دارد که حرکت ما که در اینجا هستیم در قبال آن همچون سکون است ( اشاره به حرکت الکترونی و مولکولی به همراه تاکید بر سرعت بالای آنها ) نمی پذیری و خیال میکنی افسانه سرایی می کند غافل از اینکه این حرف نشان از نادانی تو  دارد و شاید روزی برسد که بر اثر توسعه ی دانایی مردم بتوانند حرکت درون سنگ را مشاهده نمایند.

نکته : در حدود سال 1971 تا 1973 در مجله ی ساینس امریکا برای اولین بار این مطلب به عنوان سر تیتر چاپ شد :

دانشمندان توانسته اند برای اولین بار با  عکس برداری بوسیله ی اشعه لیزر حرک حرکت مولکولها را بطور واضح ببینند و اتمهای هر مولکول را بطور مفروض مشاهده کنند .

در ادامه می فرمایند : تو می دانی همین سنگ امکان دارد از آن سوی جهان آمده باشد؟؟ زیرا قسمت های مختلف زمین پیوسته حرکت می کنند و حرکت آنها باطنی ست به چشم ما نمی رسد  و البته با عقل م یتوان فهمید همه چیز پیوسته حرکت می کند.

باز هم نکته ی بسیار جالب :

این سخن امام صادق(ع) یک حقیقت علمیه ثابت شده ی امروزیست که زمین پیوسته حرکت می کند و مثلا ذکر شده است سرعت حرکت قاره های آفریقا و امریکا حدود سالی 20 سانتی متر به سمت غرب و قاره ی آسیا 20 سانتی متر به شرق است درنتیجه حدود 35 تا 40 میلیون سال دیگر به هم می رسند.

باز هم این امر نکته ی بسیار عجیبی می تونه باشه برای افرادی که قائل به علم امامت و علم لدنی برای حضرت نیستند که می گن :

 امکان نداره فردی ولو هرچقدر باهوش با وسایل اون زمان و عقب ماندگی جامعه ی عرب قبل از آن به تنهایی 1200 سال از برترین های بشریت جلو باشه !!!

 

به نظرتون عدم قبول این واقعیت توسط اون افراد چه دلیلی می تونه داشته باشه؟؟؟

 

گذشته از همه ی این مطالب چیزی که خیلی برای بنده عجیبه اینه که چطور امکان داره امام صادق(ع) دارای 4000 شاگرد از نقاط مختلف بوده باشند و روزانه تعداد زیادیشون به کلاس درس ایشون برند اما دو مورد زیر با این تفاسیر رخ بده >>>

 

1)  در مدت آخر عمرشون اکثر شبهای هفته خلیفه ی وقت لعنت الله علیه  ماموری رو می فرستاد که ایشون رو به دربار  ببره نمونش فردی بود به نام ابن ربیع(لعنت الله علیه) که فرد بد دهنی بود و با بی احترامی وارد خانه ی حضرت می شد و ایشان رو می برد ولی کسی نبود از حضرت دفاع کنه.......

 

 

2)  با اینکه حقانیتشون با تمامی تفاسیر شناخته شده بود اما وقتی یکی از شیعیانشون مراجعه می کنند به ایشان و ازشون میخواهند که اقدام به قیام کنند ایشان به دلیل عدم یار کافی از این امر سرباز می زنند

 

این مورد دوم بنده رو یاد دو امر می ندازه  :

1)     قیام امام حسین (ع) با 72 نفر

2)     عدم قیام امام زمان(عج) و شباهت با دوران امام صادق (ع)

 

خب این هم گوشه ای از غربتی که حضرت امام صادق(ع) داشتند.

 

یا امام صادق(ع) >>>>

 

تو فتح کرده ای اینجا تمام عقلها را

یا زهرا

  

 

 


چهارشنبه 86 مهر 4 , ساعت 2:44 صبح

بسم الله

مولا علی (ع) : پیوسته امت مسلمان به راه خیر قدم می نهند ، تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم ( مانند پوشیدن لباس و غذا خوردن و ... ) از کافران تقلید نکنند.و اگر در آداب از بیگانگان پیروی کردند خداوند قادر آنان را ذلیل می گرداند(از دوستی به نام جواد)

امیرالمومنین(ع) می فرمایند :

خنده بی دلیل نشانه حماقت است !(از دوست عزیزی به نام حمیدرضای گل)

                          لبخند ها برای که به صدا در می آیند ؟؟

 با سلام...
اینبار هم شاید متفاوت ...

  1. اولین لبخند از ابتدای آفرینش مختص خداوند بود ، وقتی که آفرید و مهربانانه خلق نمود در واقع لبخندی مهر آمیز بر بشریت و تمامی موجودات زد....(خب این شد علت که تو خط بعدی معلولش رو هم خدمتتون عرض می کنم)

 انسانهای متعالی و عاقل+ عاشق حقیقی هم از ابتدای آفرینش چه در سختی و بلا و چه در خوشی و راحتی به خداوند لبخند می زنند(این هم شد معلول پاراگراف قبلی)

نمونش امام حسین(ع) که به زبون تاریخ هم در نعمت لبخندمی زد و هم در بلا ...

احادیث فوق العاده از ائمه :
مومن حزنش در قلبشه و نشاطش در صورتش(البته تفسیر و توضیح عمیقی داره و منظور هر حزن و شادیی نیست)

پدری که به دخترش لبخند بزنه و دست او رو ببوسه عملش فراتر از صدها هزار حج مقبوله

چرا؟ خب اولا بنیان خونواده محکم تر می شه و چون یکی از علتهای موفقیت جامعه موفقیت خونوادس پس از این دیدگاه حائز اهمیته

ثانیا مخصوصا دختر اگر نیاز عاطفیشون در خونواده تکمیل نشه بنابر فطرتش به اولین ابرازعلاقه ی خواه شیادانه ی هر کسی بیرون از خونواده حساس می شه و پاسخ میده که در این صورت یک بحران در نسلهای اینده ایجاد می شه

  1. زن و مرد :

در تحلیل روابطشون نباید یکسان برخورد کرد چرا؟؟؟ خب هر علتی ، معلولی داره و علت برخورد متفاوت همون تفاوته وجودیشونه...

.......

شلوغ بود....دانشگاه و می گم ....

پژمان رو از دور دیدم .....با سعید احوالپرسی کرد و یه گفت و شنود جالبی با هم داشتنو بعد زد پشتش وگفت مرتیکه اون اس ام اس چی بود زدی بهم مردم از خنده .....دو سه دقیقه ای گفتن و خندیدن...خداحافظی کرد و اومد به سمت من...

یکهو خانوم شکوهی از بچه های دانشگاه رو دید ..... لبخند زد و گفت خانوم مارو  گرفتی؟؟ دختره گفت واااا یعنی چی گرفتمت تو اون روز سرکلاس من و ضایع کردی منم جوابش و تو فلان کلاس دادم دیگه....یکهو زدن زیر خنده ...

با خودم گفتم :

چطور می شه ادم برخوردش در مقابل آب، که سرد باشه یا گرم فرق می کنه اما در مقابل دوتا جنس مخالف که زن باشه یا مرد نه؟؟؟....

 حــــــــــــــــــــــــــــــالا یعنی چی ؟؟ لبخند ها برای که به صدا در می آیند؟؟

 رسول الله (ص)فرمودند: اگر فردی حرامی رو انجام نده خداوند در دنیا و قبل ازآخرت آن حرام را به طور حلال و با کیفیت بیشتر در اختیارش قرار می  دهد
امیرالمومنین(ع) فرمودند : اگر بزرگواری میخواهی از حرام دوری کن
(روایت مهمی در باب اهمیت عقل) امیرالمومنین(ع) می فرمایند : اگر بر فرض خداوند سبحان بندگانش را از چیزهای حرام نهی نمی کرد بر خردمند و عاقل لازم بود از آنها دوری کند

 داشتم مطلبی رو میخوندم با عنوان چهل گناه زبان :

که دیدم در یکی از اونها نوشته بود ....شوخی با نامحرم ....

 واقعا چرا؟؟؟

چرا اینقدر محدود کنندس اسلام؟؟؟ اصلا ببینم این محدودیته یا نه ؟ اگه نه علتش چیه؟؟؟ خب حالا اون ادمهایی که این محدودیت رو توی فرهنگشون نداشتند توی چه وضعیتی هستند؟؟؟؟؟

اسلام و مذهب اصیل شیعه در اینجا دلیل جالبی می اره :

اسلام جامعه رو محل فعالیت سالم و پویا می دونه ، جامعه ای که در اون زن و مرد نه به هر دلیل و بلکه به ضرورت صحیح کنار هم قرار بگیرند و فعالیت کنند .

بنابر این عشوه گری های زن و تیکه های مرد و لودگی بیش از حد زن و مرد و .... جامعه رو از یک پویایی صحیح به پویایی کاذب تغییر می ده ....مثلا چی؟؟؟
مثلا اینکه دانشگاه ها چون دخترونه پسرونس و مختلطه(کاری به درست و غلطیش ندارم هااااا) طرف دوست داره بره سر کلاس و نباشه مثلا نمی ره یا خوشش نمی اد بره یا ....

یا مثلا یه پسر تا یه دختر می بینه لحن صداش و ایستادنش و مدل ابروهاش  عوض می شه....!!!!!

 در پروتکل های یهود که حدودا صد مورد هستش به مورد زیر توجه کنید :

پروتکل 1 : مردم غیر یهودی از همان آغاز جوانی بوسیله ی ما بی بند و بار و بدون اخلاق می وند و عوامل ما عباارتند از : معلمان سرخانه ، خدمتکاران و منشی ها و زنهای فاسد  و ....

  1. بالاخره چیکاره ایمممم؟؟؟

 بالاخره این خنده ی ما و مزاح ما بر اثر چیه؟؟؟

  • فکر خاصی پشتشه؟
  • بر اثر تبلیغاته خاصیه؟
  • می خواهیم بگیم ادم خوبی هستیم؟؟؟
  • برا خدا می خندیم؟؟؟
  • لذت داره میخندیم؟؟؟
  • نخندیم چیکار کنیم؟؟؟(هیچی بریم سیگار بفروشیم، معلومه که)

چرا لبخند اضافیه ی یک پسر به یه دختر و درست نمی دونیم ولی پدر همون دختر اگر لبخند اضافی به دخترش بزنه مستحقه بالاترین ثواباس؟؟؟ خب اینا که همشون لبخنده که....!!!

افرین بر میگردیم به همون علت و معلول باید ببینیم علت اون لبخنده چیه؟؟؟!!!! یعنی چه عواملی باعث می شه یه کسی به کس دیگه بخنده؟؟

  1. نمود :

اینکه گفتم لبخند ها برای که به صدا در می ایند منظورم ا ینه که بعضی وقتها این لبخندها می شن یه روش و روند رفتاری که بعد دارای یه سری بازتاب و اثر می شن که به اندازه ی فریاد می تونن اثر منفی یا مثبت داشته باشن

نمودهای مختلفی داره : تاحالا فکر کردیم؟؟؟

مثلا در :

  • دانشگاه وقتی الکی به زن و مرد بخندیم
  • محل کار
  • خونه ی فامیل وقتی مثلا خیال کنیم دختر خاله و دختر دایی مثه خواهرمونن(یا بر عکس)
  • الله و اکبر از این مورد >>>> در اینترنت !!!!

آبجی و داداشی های اینترنتی !!!!

ایکونهای ماچ و بقل و بوسه !!!!و ....

 حرف آخر : استادی بهمون می گفتن هر وقت خواستید کاری رو انجام بدید  ببینید علت منطقی برای انجامش وجود داره یا نه؟؟؟!!!!

خلاصه رفقا ما باید همیشه رفتارمون و مدیریت کنیم و عوامانه به مسایل نگاه نکنیم و ابتدا اون کار رو تحلیل کنیم بعد انجام بدیم..!!!

حالا به نظر شما واقعا لبخند ها برای که به صدادر می آیند؟؟؟؟(خواهشا حتما جواب و نظرتون رو مبذول بفرمایید)

 (این پست به نظرم نا به محدودیتهای بسیاری به شکل مفید ارایه نشد پیشاپیش معذرت میخوام)

این تحلیل یکی از دوستان عزیزم به نام طه هستش که دیدم واقعا حیفه بقیه نخونن>>>>

به نظر من این مطلب با یه سری مطالب دیگه یه زنجیره جالبو تشکیل می دن...

حیا، غیرت، عفاف،حجاب، حریم و شاید خیلی از حلقه های دیگه که شما به این رنجیر اضافه کنید و اگه یکیش کم باشه این زنجیر از هم وا میشه... شاید کسی به جوانان ما علنا نگفته که بابا بی حیا باش با نامحرم! بلکه شاید تاثیرات سلسله ای همین نوارهای مبتذلی که در بین راهها گوش می کنیم در ضمیر ناخودآگاه نسل جوان چنین عادت هایی را ایجاد کرده باشد. شما می دونید یه ربع نگاه کردن بعضی شبکه های ماهواره ای کل عقل و غیرت و حیای آدمو شخم می زنه و اونوقت ملت ما نون شب ندارن بخورن ولی ماهواره دارن! با تشکر از بحث به جا به نظرم اگه یه پست تحلیلی با محوریت  -عوامل و علت های- رواج بی حیایی بی عفتی و روابط آزاد بین دختر و پسر هم کامل کننده این بحث باشه. مطلبی که در آخر متذکر میشم اینه که اصرار و پافشاری بر فمینیسم و برابر سازی غربی حقوق مرد و زن که امروزه با شتاب هر چه بیشتر در جمهوری اسلامی در حال دنبال شدنه شاید یکی دیگه از عوامل این نابهنجاریهاست. وقتی میبینیم کم کم داره مسابقات شیرجه بانوان نیز از سیما پخش میشه و تیم های ملی بانوان و آقایان مشترکا به اردوهای ورزشی می رن وقتی که مطبوعات زنی رو که هر روز با دوچرخه به سرکارش میره ستایش می کنن پس دیری نمی پاید که باید شاهد روابط آزادتر غربی باشیم... چیزی که خیلی ها اسمشو توسعه یافتگی و باز شدن افکار و رشد کردن اندیشه می ذارن... خدا بخیر کنه...

یا زهرا ام العباس 

 


دوشنبه 86 شهریور 19 , ساعت 2:35 صبح

به نام خدای برهان های اصیل

 

قبل از هر چیز توجه:هدف بنده از نوشتن این وبلاگ اینه که اطلاعات افراد قبل و بعد از مطالعه و صرف وقت در این وبلاگ تفاوت بکنه ، اگر اینطور نبود خواهشا اعتراضتون رو در جهت ارتقا وبلاگ بفرمایید تا بیش از این وقت خودم و شما رو تلف نکنم

 

درمان سرطان توسط دانشمندی مسلمان

 

شاید اسم ابن راوندی به گوشون خرده باشه...

ابولحسن احمدبن یحیی بن اسحاق اهل راوند بین کاشان و اصفهان بوده...

و در زمان نوزده تا بیست سالگی تمامی علوم زمانش و فراگرفته بود و به نوعی با توجه به هوش بالاش دانشمند مطرحی هم بود....

 

کتابهای" الابتدا و الاعاده " و همچنین" الاسماء و الاحکام" از نوشته های اون بود که نشون می داد یه مسلمون متعصبه ....اما بعدا کتابهایی نوشت که نه فقط در انها به فروع دین اسلام حمله ور گردید بلکه اصول دین و هم مورد حمله قرار داد. مثلا می گفت صفات خدا از ذات خدا جدا هستند و ....از این قبیل تردید ها...

 

یادم رفت بگم که حدودا پنجاه سال بعد از امام جعفر صادق (ع) به دنیا اومد و شاگردای دو سه نسل بعد از امام جوابای اون رو می دادند و یه سری مسایل هم در زندگیش ایجاد شد که بحث اصلیه ما نیست و در اخر گویا بازم به راه اولیش یعنی تشیع برگشت و از ارادتمندا و شاگردای با فاصله ی حضرت امام صادق(ع) شد.

 

ابن راوندی در طب و علوم ریاضی تبحر عجیبی داشت..

اولین نظریه ی جالبش این بود(جالبه در 11.5 قرن پیش):

بدن ما در تمام عمر از دشمنانی احاطه شده که قصد دارند مارا معدوم نمایند  اما در داخل بدن ما چیزهایی(امروزه بهشون می گن انتی بادی) بوجود می اید که آن دشمنان را دفع می کند و نمی گذارد بر ما چیره شوند.

جالب اینه که بعد از این همه سال در سال 1950 به این مهم دست پیدا کردن. چرا که تا اون زمان فقط خیال می کردن گلوبول های سفید در خون موجود است و از وجود اون محافظا که امروزه بهشون می گن " آنتی بادی" بی خبر بودن.

 

نظریه ی ابن راوندی برای مداوای بیماری های لاعلاج مانند سرطان

 

نظریه ی دیگر ابن راوندی :

"اگر کسی مبتلا به بیماری لا علاجی باشد و پزشک نتواند او را با دارو معالجه نماید بایستی در صدد براید که بیماری جدیدی در او بوجود اورد و با این کار بیماری اول مداوا می شود و بیمار از مرگ نجات می یابد و بعد از مععالجه ی بیماری اول پژشک بیماری دوم را معالجه می کند"

 

جالب تر اینکه این نظریه بلا استفاده بود تا اینکه دانشمندا ونستند میکروب رو کشف کنند.

و سپس " ویلیام کالی" دکتر امریکایی از نظرات ابن راوندی استفاده کرد و در اواخر قرن نوزدهم با وارد کردن میکروب در بدن مبتلایان به سرطان به تدریج نسج های سرطانی رو در بدن بیمار از بین ببرد و بعد بیماری دوم رو درمان بکنه. و با این عمل تونست حدود 200 نفر رو از مرگ حتمی یا خارج کنه و یا مرگشون رو به عقب بندازه.

 

در حال حاضر هم امروزه دکتر رابرت آلن گود امریکایی و شاگرداشون بر اساس نظریه ی ابن راوندی بیماران سرطانی رو درمان می کنن...به این صورت که ابتدا برای مداوا مرض سل رو تولید می کنند بعد به بدن بیمار وارد می کنند و بعد  بیماری سرطان از بین می ره و بیماری دوم یعنی سل هم چون قابل علاجه معالجه می شه و به این ترتیب بیمار از مرگ نجات پیدا می کنه...

 

                         اطلاعات اضافی (اگر حوصله داشتید بخونید ولی خوندنش توصیه می شه )

مکانیزم درمان سرطان

ببینید به قول یه دکتر خدا بیامرزی به نام دکتر گود اگر انتی بادی محافظ در بدن نبود همه سرطان میگیرفتن...

در ادامه می گه هرکسی که سرطان داره انتی بادی در بدنش به مقدار کافی تولید نمی شه و اگر بشه کاری کرد که انتی بادی تولید بشه سرطان هم درمان می شه ....یعنی با ایجاد و نفوذ بیماری دوم بدن هوشمند ما با ورود بیماری  مکانیزم دفاعی بدن فعال می شه بعد انتی بادی تولید می شه و این انتی بادی ها درجهت از بین بردن بیماری ها عمل می کنند و نسج های سرطانی رو تا حد زیادی از بین می برن....

 

خب اینم یکی دیگه از شاهکارای علمی حضرت و شاگرداشون که چطوری از علم روز جلو بودن و تولید علم می کردن...

 

به رسم وفای به عهد

ما از عقل می گوییم ...حرف دل باشد برای بعد

 

یا زهرا ام العباس(ع)

 


چهارشنبه 86 شهریور 7 , ساعت 3:14 صبح

به نام خداوند برهانهای اصیل

با سلام...

قبل التحریر:

روز عجیبیه ، واقعا یک لحظه می شه فکر کنید؟؟؟ فقط یک لحظه....خب یک لحظتون تموم شد.

چنین روزی کسی به دنیا اومد که سرنوشت عالم رو تعیین می کنه!!

 

یک ابر مرد ...

از موقعی که به قول بچه های مهندسی عمران فونداسیون دین بنا شد ، در جای جای اون یک جهش به چشم می خورد، اون هم نام مبارک حضرت حجت بن الحسن العسگری (عج)...

 

فلذا ..

اولا بنده این روز عجیب و واقعا فوق العاده رو خدمت خود حضرت و بعدم خدمت شما تبریک می گم.

ثانیا می خوام از یک دیدگاه دیگه مطلبی رو بنویسم ،

 

اصل التحریر:

 

حکومت جهانی(انترناسیونالیسم) و انقلاب مهدی(عج)

 

بسیاری از اندیشمندان و تئوریسین ها به ناچاار عقلی رسیدن به این مطلب که ، سرنوشت عالم در نهایت به دو راهی زیر می رسه:

  1. تشکیل حکومت واحد جهانی
  2. ادامه وضع فعلی و نابودی تدریجی

 

اساسا ظهور اندیشه ی انترناسونالیسم هم خودش دلیلیه بر اینکه جهان به این نیاز رسیده.

 

از کی؟

می شه گفت از بعد از جنگ جهانی اول و دوم که آمار وحشتناکی از از بین رفتن انسانها به جا گذاشت.(در هر کدام بالای 40 میلیون کشته و معلول و مفقود)

درواقع می شه گفت این جنگها عملا این نکته رو ثابت کردند که وجود مرزهای اعتباری و مصنوعی میان ملتها عامل جنگ و خونریزی و بد بختی هستند.

 

جملاتی از دو سر شناس علمی

 

انیشتین می گوید: یا باید حکومت جهانی با کنترل بین المللی انرژی تشکیل شود و یا باید ملتهای جداگانه به همین نحو باقی بمانند و منجر به انهدام بشریت شوند.

برتراند راسل ( که البته نظریات روانشناختی و جامعه شناختیش رو قبول ندارم) هم در این مورد می گه:

چون هم اکنون خرابی جنگ بیش از قرون قبل شده ، یا باید جکومت واحد جهانی را بپذیریم و یا به عهد بربریت برگشته و به نابودی نژآد بیاندیشیم.

 

توضیح اضافات یا جمله معترضه :

حالا ای کاش آقای برتراند بودند می دیدند که هم وطنان و هم مسلکاشون با استفاده از نظریات خود برتراند جان چطور دارن روال زندگی در عهد بربری رو پیاده می کنند .

 

اشکالی به گفته ی راسل و  انیشتین و جواب اسلام

متاسفانه اشکالی که می شه به گفته ی انیشتین و برتراند راسل گرفت اینه که اونها به این وحدانیت جهانی پی بردند اما تنها اون رو با عینک فیزیکی تجسم کردند ، شاید هم بنابر مقتضیاتشون تنها حکومت جهانی رو از باب فیزیکی (مادی) دیدند...الله و اعلم

 

البته بعدا شاگردای برتراند راسل و .... نظریاتی در مورد دهکده جهانی هم دادند که بیشتر رویکردی فرهنگی داشت ....

  اما درون مایه ی اون ایجاد حکومت واحد فرهنگی جهانی برای سلطه ی بیشتر و ضعیف کردن دیگران در مقابل ابر قدرتها بود .

 

 

                     بی نظر بودن نظریات اسلام

باز هم تبحر عقلانی اسلام...

نگاه کنید...

جهان امروز بعد از بسیاری ازمون و خطا به این نتیجه رسید که باید حکومت واحد جهانی بر قرار باشه تا انسان به ته دره سقوط نکنه ...

اما اسلام این نظریه رو نه در مقام ناچاری برای رهایی از مشکلات بلکه

از ابتدا با افقی بلند به حکومت جهانی نگاه می کرد ، و اون رو نه یک راه حل منفعلانه بلکه یک راه حل پویا میدونست و بهتر بگم می دونه.

 

به قول استاد رحیم پور: انقلاب مهدی(عج) انقلاب احمق ها نیست. یک انقلاب مردمی پویاست.

نکته: اگر توجه کرده باشید جامعه خواه نا خواه بنا به دلایل ذکر شده نیاز به ظهور حضرت مهدی(عج) خواهد داشت.

 

از ویژگی هایی که دوران حکومت حضرت حجت (عج) داره اینه که :

  1. اسلام دین پیروز اون دورانه
  2. علم عجیب پیشرفت می کنه و عقل  انسانها به صورت بسیار شگفت انگیزی کامل می شه و این خودش علت بزرگیه بر موفقیت جامعه و بسیاری ویژگی های ثانویه ی اون دوران.

یعنی علت العلل موفقیت های اون جامعه همون افزایش قدرت ادراکی و عقلی انسانا و جوامعه

 

                                        فرآیند انقلاب مهدی(عج)

1) بلوغ فکری و عملی حداقل افراد لازم برای انقلاب جهانی و برقراری حکومت جهانی اسلامی

2) شیوع کفر و فساد و عدم توانایی بشریت در مهار و کنترل آن

3) ظهور حضرت حجت (انشاالله)

4) پاسخ به واکنش های بشری که اولین اونها میتونه پاسخ های اعتقادی و ایدئولویکی به سوالات مردمی باشه در سطح وسیع

5) دعوت حکومت های غیر اسلامی توسط حضرت(عج)

6) مبارزه فیزیکی حکومت حضرت (عج) در صورت غیر منطقی بودن حکومت ها و در سد راه قرار گرفتن اونها در راه حق و ایجاد حکومت جهانی اسلامی

7) برقراری حکومت جهانی و ایجاد آرامش و درک بالای مردم + پیشرفت فوق العاده علم

8) شهادت حضرت مهدی(عج)

9) رجعت امام حسین (ع) و غسل و دفن نمودن حضرت مهدی(عج)

10) رجعت ائمه دیگر

....

و سرانجام ظهور                   قیامت

 

بعد التحریر:

امام حسین(ع) : مهدی (عج) ما در دوران خود بسیار غریب است ، از او بسیار بگویید و قلم بسیار برایش بفرسایید.

 

به رسم وفا ....

ما از عقل می گوییم ....حرف دل باشد برای بعد

 

یا مهدی (عج)

 

 


جمعه 86 مرداد 26 , ساعت 2:26 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با عرض سلام...

ابتدا بهترین روزهای دنیا رو خدمتتون تبریک عرض می کنم.

تولد حضرت ابا عبدلله (ع) مولی الموحدین ، حضرت ابالفضل العباس (ع) یگانه خورشید عقلانیت  و سید الساجدین زینت خداوند حضرت امام سجاد (ع) ....

 

اذا زلزلت الارض

به ترازوی  عدالت چو شود فزون نگاهت.......به شفاعت تو آید صف دادگاه، ابالفضل

 

(اینم دو بیت شعر به قول یکی از رفیقای عزیزم ، هورمونیه هورمنی)

هیچ دانی از چه رو گهگاه طوفان می شود؟.......صحنه ی جنگیدن عباس اکران می شود

هیچ دانی نور برق آسمان از بهر چیست؟......برق شمشیر ابالفضل وقت تمرین با علیست

 

 بعد از مدت زیادی که شاید مقداری پست های بلاگ روند خاصی رو طی کردند، قصد دارم موضوعی رو در این پست بنویسم که به ظاهر از روند خارجه اما به واقع اینطور نیست ....

 

انشالله تا نیمه شعبان دو پست در مورد دوران کودکی حضرت امام صادق(ع) می نویسم..

 

زمان حدودا سال 80 هجری...

روز های نسبتا گرم مدینه ............

 

نکته ای متفاوت.....

به نقل از تاریخ نگاران ، در طول دوران زندگی بشریت ، بازی کودکان در تمام دنیا شبیه به هم بوده(در یک رنج خاص) فلذا کمتر شهرهایی بودن که بازی خاصی برای کودکان داشتن...

 

در مدینه در آن سالها می شه گفت به لطف گردش بالای اطلاعات و علوم و رشد مردم نسبت به نقاط دیگه ی دنیا حدودا دو مورد بازی متفاوت دیده می شد...

 

جعفر صادق(ع) حدودا 8 ساله است ....

یکی از بازی هایی که در تاریخ جای شگفتی بسیار داره ، بازیی بود که در مدینه باب بود ..

این بازی اینگونه بود که جعفر صادق(ع) در جایی می نشستند و نقش استاد رو بازی می کردند و بقیه بچه ها هم می شستند و در نقش شاگرد بازی می کردند...

 

بعد در مورد یک شئی (اغلب میوه) فکر می کردند و خصوصیاتش رو می گفتند بدون اینکه اسمی ازش ببرن ، بعد شاگردا به فکر می رفتند تا اینکه یکیشون حدس بزنه و اسم اون رو بگه و اگه درست باشه جاشون رو با جعفر صادق(ع) عوض می کردند و می شدند استاد...

 

اما به دلیل اینکه حضرت در اون دوران هم از هوش بالا یی برخوردار بودند به سرعت از طیف شاگردا بیرون می مدند و باز هم استاد می شدند.

 

نکته مهم .....

صفت صادق از همان کودکی به ایشان داده می شد.

امام جعفر صادق(ع) از همون وقت هم هرگز دروغ نمی گفتن یعنی در بازی حق و عدالت رو رعایت می کردند.

اما همه که اینطور نیستند....نه؟

 

همبازی هاشون که گهگاه در بازی به سمت استادی می رسیدند تا چیزی رو وصف می کردند جعفر صادق(ع) به سرعت حدس می زدند اما اونها برای اینکه موقعیت خودشون رو از دست ندند ، دروغ می گفتند و می گفتند که نخیر من چیزی دیگه ای منظورم بود....

 

در تاریخ گفتند امام جعفر صادق(ع) از اون دوران هم اهل نزاع نبودند ...(این قسمت رو دقت کنید به نظرم خیلی بامزس....)

وقتی می دیدند که بچه ها حقشون رو می خورند به شدت متاثر می شدند و بعد بجای دعوا گهگاه گریه می کردند (فداشون بشم) به این شکل اعتراض خودشون رو ثابت می کردند.....

اون همبازیهای دیگشون هم بعد از چند دقیقه می دیدند که بازی بدون حضور او اصلا لطفی نداره و از اون جذابیت و خلاقیت دیگه خبری نیست...

می رفتند و کلی منت حضرت رو می کشیدند و بعد می اوردنشون ....حضرت هم از اونها قول می گرفتن که شرط اومدنشون اینه که    دروغ نگه کسی و بعد هم ادامه می دادن...

 

خب  امیدوارم که مطلب به دردتون خورده باشه....خودم هر وقت یاد این داستان می افتم از طرفی خندم می گیره و از طرفی غبطه می خورم .....(نظر شما چیه؟)

 

                                                                تحلیل مختصر :

 

نکته ای که بنده رو وادار به تفکر کرد این بود که واقعا اگر جو تربیتی فرستادگان خدا ، ائمه پیاده می شد چقدر بشریت سود می برد....

نمی دونم اگر تاریخ یعنی همین ما انسانها اجازه می دادیم تفکر ائمه واقعا پیاده بشه در جامعه (اون تفکری که در فاز تربیتی کودک هم به ساده ترین زبان بهترین شیوه ی زندگی یعنی تفکر کردن رو اموزش می ده) اونوقت چی می شد؟ دینا که هیچ آیا مسلمونا باز هم عقب بودند؟؟؟

 

این تمام هدفمه .....منتظر نظرات متفکرانه و زیباتون هستم...

 

 

اذا زلزلت الارض

 

عقل را گویم فقط در یک کلام........یا علمدار حسین و السلام

 

 


شنبه 86 مرداد 20 , ساعت 2:56 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام...

راستش شعری به ذهنم نرسید ... بعضی وقتها آدم از عظمت یه مطلبی قفل می کنه .... ولی خیلی ساده بگم..

 

جبــــــــــــــــــــــــــــــــــــرئیل از عرش به زمین آمد ......

          و از جانب خداوند حامل پیامی بسیار مهم بود.....

آنگاه زیباترین لحظه ی هستی فرارسید .....

 

محمـــــــــد (ص) مبعوث شد

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

یا رسول الله


پنج شنبه 86 مرداد 18 , ساعت 12:22 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت حضرت موسی بن جعفر ، مولانا و حبیب الهنا (ع) تسلیت باد...

این همه غم را چه تسکینی ست...حال در فراغش چه کنیم؟

  


<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پارسی بلاگ جان بای بای
شاید آخرین
مدتی که نبودم و عناوینی بی ربط بهم که مشغله های تحلیلی فکرم بودن
امام صادق (ع) و شعری از برای او
[عناوین آرشیوشده]