سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خود را بزرگوار دید شهوتهایش در دیده وى خوار گردید . [نهج البلاغه]
دوشنبه 87 آبان 6 , ساعت 1:53 صبح

به نام خالق برهان های اصیل

سلام

دیروز بود...

او هم رفت !!

مدتهاست که رفته ....مگر من فهمیدم ؟ تو فهمیدی ؟ او فهمید؟؟؟!!!!!
خب این چند بیت رو با فکر و تامل بخون....

دو قسمت اول از وحید قاسمی

و دومی هم از خدا بیامرز آغاسی !!!

و اما ...

باغبان

  پیربزرگ طایفه بود و کریم بود

 در اعتلای نهضت جدش سهیم بود

 مسندنشین کرسی تدریس علم ها

 شایسته ی صفات حکیم وعلیم بود

 نوح وخلیل جمله مریدان مکتبش

 استاد درس حکمت و پند کلیم بود

 بر مردمان تب زده ی شهر شرجی اش

 عطر مبارک نفسش چون نسیم بود

 زحمت کشیدو باغ تشیع شکوفه داد

 مسئول باغبانی باغی عظیم بود

 قلبش شبیه شیشه ی تنگ بلور بود

 عمری به فکر نان شب هر یتیم بود

  از ابتدای کودکیش تا دم وفات

 نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود

 منت نهادو آمدو ما پیروش شدیم

 امروز اگر نبود، شرایط وخیم بود

 تازه سروده ام غزل مدحتش ولی

 یادش میان قافیه ها از قدیم بود

 

حرمت موی سپید

 طنین هق هق بادو فغان کوچه ی سرد

 صدای خنده ی نحس سواره ای ولگرد

 دوباره روضه ی تلخ طناب و دست امام

 زمانه مثل علی با شما چه بد تا کرد!؟

 در درون حجره عبا و عصاش جا مانده

 نکش!نه! محض رضای خدا، نرو برگرد

 زبان به طعنه گشود آن نواده ی ابلیس

 به اهل بیت نبی بارها جسارت کرد

 چقدر بی ادبانه!!! عزیز فاطمه را

 کشان کشان دل شب مجلس شراب آورد

 شکست حرمت موی سپید آقایم

 کنار میز قمار جماعتی نامرد

 همه نشسته و او ایستاده می بیند

جنون رقص غرور دو طاس تخته ی نرد

 

 

 

شیعه یعنی

 

«بشنو از نی چون حکایت می‌کند» / شیعه را در خون روایت می‌کند


نی حدیث آفرینش باز گفت / باز گفت اما به شرح راز گفت


دست حق تا خشت آدم را نهاد / بر دهانش نام خاتم را نهاد


نام احمد نام جمله انبیاست / «چون‌که صد آمد نود هم پیش ماست»


از مناره پنج نوبت پرخروش/ نام احمد با علی آید به گوش


روز و شب گویم به آوای جلی / «اکفیانی یا محمد یا علی»


کیستی ای حامی ختم رسل / اول و آخر تویی ای نفس کُل


موج هستی، کشتی و دریا تویی / حق تویی، پیدا و ناپیدا تویی


ای حضورت نقش در ‌آیینه‌ها / مهبط تنزیل شوقت سینه‌ها


بی‌خود از خود در بیابان طلب / می‌زنم بر خاک زانوی ادب


آفتاب ای آفتاب ای آفتاب / از نگاه بندگانت رخ متاب


دوش صحرا می‌کشد آه مرا / ناله‌های گاه و بیگاه مرا


ناله‌هایم را به چاه انداختم / بادهایم را به راه انداختم


یا علی جان تا ز عشقت دم زدم / پرسه در شش گوشه‌ی عالم زدم


از حضیض خاک تا اوج فلک / فاش دیدم سرّ الله معک


از فروغت دیده‌ی ادراک، چاک / وز فراقت عدل، مدفون زیر خاک


حیدرا یک جلوه محتاج توام / دار بر پا کن که حلّاج توام


یک دو گام از خویشتن بیرون زنم / گام دیگر بر سر گردون زنم


گام بردارم ولی با یاد تو / سرنهم بر دامن اولاد تو


شیعه یعنی شرح منظوم طلب / از حجاز و کوفه تا شام و حلب


شیعه یعنی یک بیابان بی‌کسی / غربت صدساله بی دلواپسی


شیعه یعنی صد بیابان جست‌وجو / شیعه یعنی هجرت از من تا به او


شیعه یعنی وعده‌ای با نان جو / کشت صد آیینه تا فصل درو


شعیه یعنی عدل و احسان و وقار / شیعه یعنی انحنای ذوالفقار


شیعه یعنی تندر آتش‌فروز / شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز


شیعه یعنی تیغ، تیغ موشکاف / شیعه یعنی ذوالفقار بی‌غلاف


شیعه یعنی عشق‌بازی باخدا / یک نیستان تک‌نوازی با خدا


شیعه یعنی سابقون السابقون / شیعه یعنی یک‌تپش عصیان و خون


شیعه باید آب‌ها را گل کند / خط سوم را به خون کامل کند


خط سوم، خط سرخ اولیاست / کربلا بارزترین منظور ماست


شیعه یعنی هفت‌خطی در جنون / شعیه طوفان می‌کند در کاف و نون


شیعه یعنی تشنه‌ی جام بلا / شیعگی یعنی قیام کربلا


شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار / صاحب آیینه تا صبح بهار


شیعه یعنی سالک پا در رکاب / تا که خورشید افکند از رخ نقاب


عشقبازان! شور و حال آمد پدید / میم و حا و میم و دال آمد پدید

 
آمد آن روز که در ناباوری / سرزند از غرب، مهر خاوری


راستین مردی رسد با تیغ کج / شیعیان! «الصبر مفتاح الفرج»


برق تیغم خاک را روشن کند / شوره‌زار تیره را گلشن کند


شیعه یعنی دعبل چشم انتظار / تا کشد بر دوش خود چل‌سال دار


شیعه باید همچو اشعار کمیت / سرنهد بر خاک پای اهل بیت


یا فرزدق‌‌وار در پیش هشام / ترک جان گوید به تصدیق امام


این سخن کوتاه کردم والسلام / شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام


منبع: www.aghasi.ir

 

 

فعلا همین

در پناه نگاه او

 

 

 

 


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پارسی بلاگ جان بای بای
شاید آخرین
مدتی که نبودم و عناوینی بی ربط بهم که مشغله های تحلیلی فکرم بودن
امام صادق (ع) و شعری از برای او
[عناوین آرشیوشده]