بسم الله
سلام در پاسخ به خانوم "الهام"..
سرکار خانوم محترم..اولا خوش اومديد...دوما بنده آيا از شما پرسيدم؟ سوما در وبلاگ اپيس او گاد رفتم و نظر مبارکتون رو ديدم!
چهارما..به نظر شما سفسطه يعني چي؟؟؟
پنجما...اين مطلبي که شما لطف فرموديد يک تعبير پلوراليستي از حقيقته! اونم پلوراليستي ديني !
اما اين جملاتتون که بيشتر و پيشتر از نقطه نظرات دکتر سروش بود رو ديده و شنيده بودم! بارها!
اما اگر استدلالي برش داريد و اين تعبيرتون يک تعبير ادبي و خيالي نبوده لطفا بگيد...
1- به چه لزومي حقيقت رو به آينه تشبيه کرديد؟؟؟
2-ببخشيد خداوندي که شما مي پرستيد اينقدر حواسش پرته که اون آينه(با فرض قبول تشبيه حقيقت به آيينه)از دستش سر بخوره و بيفته و بعدم بشکنه!؟؟؟ اون وقت چرا؟؟؟
3-چرا حقيقت رو به جوراب تشبيه نکرديد که نه بشکنه و کش بياد !!!؟؟؟
4-از کجا مطمئنيد اتفاقي که براي حقيقت افتاد هميني بود که مبذول فرموديد؟؟؟
5-بعدم ، من از بلاگر قطعه اي از خدا پرسيدم که چرا قطعه اي از خدا!!! شما براي من تکه تکه شدن حقيقت را مثال زديد! اگر در جواب اون بوده ايا شما " حقيقت " را همان " خدا " مي دانيد؟؟ و در صورت جواب مثبت ايا خداي شما اکنون تکه تکه شده؟؟؟
6-موفق و مويد باشيد
يا علي