ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مهندس شيعه 

بسم الله

سلام در پاسخ به خانوم "الهام"..

سرکار خانوم محترم..اولا خوش اومديد...دوما بنده آيا از شما پرسيدم؟ سوما در وبلاگ اپيس او گاد رفتم و نظر مبارکتون رو ديدم!

چهارما..به نظر شما سفسطه يعني چي؟؟؟

پنجما...اين مطلبي که شما لطف فرموديد يک تعبير پلوراليستي از حقيقته! اونم پلوراليستي ديني !

اما اين جملاتتون که بيشتر و پيشتر از نقطه نظرات دکتر سروش بود رو ديده و شنيده بودم! بارها!

اما اگر استدلالي برش داريد و اين تعبيرتون يک تعبير ادبي و خيالي نبوده لطفا بگيد...

1- به چه لزومي حقيقت رو به آينه تشبيه کرديد؟؟؟

2-ببخشيد خداوندي که شما مي پرستيد اينقدر حواسش پرته که اون آينه(با فرض قبول تشبيه حقيقت به آيينه)از دستش سر بخوره و بيفته و بعدم بشکنه!؟؟؟ اون وقت چرا؟؟؟

3-چرا حقيقت رو به جوراب تشبيه نکرديد که نه بشکنه و کش بياد !!!؟؟؟

4-از کجا مطمئنيد اتفاقي که براي حقيقت افتاد هميني بود که مبذول فرموديد؟؟؟

5-بعدم ، من از بلاگر قطعه اي از خدا پرسيدم که چرا قطعه اي از خدا!!! شما براي من تکه تکه شدن حقيقت را مثال زديد! اگر در جواب اون بوده ايا شما " حقيقت " را همان " خدا " مي دانيد؟؟ و در صورت جواب مثبت ايا خداي شما اکنون تکه تکه شده؟؟؟

6-موفق و مويد باشيد

يا علي