در جواب به انجل و نوازندگان ناقوس مرگ
in god we trustبا سلام...جالب بود .... در دنيايي که پسرا زير ابرو بر مي دارن و دخترا (البته شقه ي نفهمشون ) اونقدر نمي فهمن که مثه گروهاي همجنسباز پسرونه انگشتراشون و تو انگشت سبابشون ميکنند و موهاشون رو مدل پسرا مي زنند به چه حکمي بايد حدس زد " انجـــــــــــــل " مي تونه مرد باشه يا زن؟؟؟؟؟تيتر وبلاگ؟؟؟ شما در تيتر وبلاگتون خودتون رو چنين معرفي کرديد .....نفرينگاه ....يعني محل نفرين شده!!!شيعه و شيعه بودن اسمي افتخاري نيست براي کسي!!!!! شيعه ي حقيقي بودن اتفاقا افتخاره!!!! علتش هم بر ميگرده به اصالت محوري و بکار گيري قوه ي عقل بالا و بکار گيري اون درجهت رسيدن به يک هدف...!!!!!
در ثاني يعني چي که خدا ما رو تو بهشت خلق کرد؟اين حرفيه که با تفکر يه آدم قرن 21 اصلا نمي خوره! هدف خدا از خلق ما تو بهشت چي بوده؟بيايم عشق و حال کنيم و خوبي کنيم و بريم.که چي؟ تا حالا فکر کرديد؟
تصور کردم! که علي منو دوست داشته باشه! همونطور که خودتون فرموديد من علي رو بهتر از شما مي شناسم.براي اينکه به کتابهايي که فقط شيعه ها نوشتن اکتفا نکردم.يه طرفه نميشه به قاضي رفت عزيزم.
اگه فکر کنم ايشون منو دوست داشته مي فهمم که حتما خيلي عوض شده. و خيلي رشد و تعالي پيدا کرده.چون حضرت علي از زن و جنسيت زن بيزار بود.با مطالعه اي کوتاه تو نهج البلاغه حرف منو مي فهميد.در ضمن فکر مي کنم چه خطايي کردم که ايشون منو دوست داره!!! چون معيارهاي ايشون براي من کوچکترين ارزشي نداره.من نمي تونم مثل يه آدم 1400 سال پيشي فکر کنم.اونم از اون نوعش!
...MNNM...
داستان جالبي بود! به اون پسر بايد حق داد از لرزيدن جلوي علي!
چون در يکي از جنگها حضرت علي رو کوهي از سرهايي که خودش گردن زده مي ايسته و قرار صلح امضا مي کنه.چند وقت پيش يه داستاني تو تلوزيون مي گفت.روز عاشورا حضرت زينب تنها تو خيمه اش نشسته بود و فکر مي کرد و با خودش مي گفت بعد از حسين چه بر سر من و فرزندانش ميايد!
يکي مثل شما با شنيدن اين داستان اشک تو چشماش حلقه مي زنه و ياد زجرهاي زينب و حسين ميفته ولي يکي مثل من فقط مي خنده ! 1400 سال پيش يه زني تو خيمه ي شخصيش تنهايي داشته فکر مي کرده! حالا بعد 1400 سال کي مي دونه اون تو تنهايي به چي فکر مي کرده! يه ذره بازتر به مسائل نگاه کنيد!
بهتون توصيه مي کنم تاريخ طبري که نزديکترين تاريخ به اون زمانه رو گير بياريد و مورد مطالعه قرار بديد.البته نه ايني که اينا مي گنو! واقعيتو.البته بازم اگه دوست داريد واقعيتها رو بدونيد
بهتون توصيه مي کنم اگه دوست داريد تصورتون راجعبه حضرت عليتون فرو نريزه و همين احساسو بهش داشته باشيد نه نهج البلاغه رو بخوونيد نه قرآنو نه هيچ تاريخ ديگه ايو.همين کتب شيعه براتون کافيه.با من هم در اين زمينه بحث نکنيد چون شايد براتون بد بشه که با دونستن حقيقت باز هم سر حرفتون بمونيد
اميدوارم بازم ببينمتون در مورد مسائلي ديگه!
اولا سلام محمد رضا جان
دوما انجل به نظرت يه اسم پسرونست؟ که منو آقا خطاب کرديد؟؟؟!!!
سوما کي گفته که ما گفتيم ته ته جهنميم؟؟؟؟؟
کاشکي به جاي خووندن تيتر وبلاگ کمي مطالبشو مي خوونديد.اونوقت متوجه مي شديد منظور ما از جهنمي ها چه کساني هستند.اظهار نظرتون خيلي عجيب بود!
ما هم نگفتيم شما بهشتي هستيد و اصلا دليلي نداره اينو بگيم.شيعه و شيعه بودن ممکنه از نظر شما حسن باشه و شما تو عقايد خودتون خيلي هم فکر کنيد راه درستيو داريد مي ريد و به گفته ي کتابتون بهشتي!!!!! هستيد.که براي من هيچ مفهومي نداره.
آدمها با کاراشون مورد ارزش يابي قرار مي گيرن نه با اعتقاداتشون!
خيلي از کافرا که خدا رو هم قبول نداشتن مثل خيام مبدع تاريخ خورشيدي و ابوعلي سينا انسانهاي خيلي خيلي بزرگتر و قابل احترامتر از مسلمونهايي هستن که شب تا صبح ذکر مي گن ولي کار مفيدي انجام نمي دن.و خيلي از کاراشون هم انساني نيست.پس ابو علي سينا چون شيعه و مسلمون نبوده نمي تونه جهنمي باشه!!! فکر کنم خدا عقلش خيلي بيشتر از من مي رسه!
بر طبق آيات قرآني خداوند جبار و انتقامجو توصيف شده و اين حرف شما که گفتيد خدا دنبال انتقام نيست برخلاف نص صريح قرآنه.و اين که مي گيد کيف مي کنه يا نمي کنه پس سوال اينجاست اگه کيف نمي کنه پس چرا عذاب مي کنه؟شايد شما بگيد براي عدالت! اين چه عدالتيه؟خداوند در قرآن فرموده ما چشم و گوش کفارو از حق رو برگردونديم و تا ما نخوايم اونا ايمان نميارن! خوب وقتي خدا چشم و گوش منو بسته باشه من ديگه چطوري ايمان بيارم؟خواست من با خواست خدا قابل قياس نيست!و بعد از همين آيه همون کفارو به عذابي سخت تهديد کرده.اين شايد با اصل عدل شما سازگار باشه! خداوند اگه محتاج عبادت من نيست پس چرا اينقدر اصرار داره من بپرستمش؟؟؟که اگه کفر بورزم حتي خشمگين ميشه.انتقامشم جوري مي گيره که از خشم بيش از حدش ناشي ميشه.که اگه خواستيد بهتون مي گم چطور!
سلام!
اميدوارم حالتون خوب باشه!
بعد از مدت ها بروز نكردن فكر نمي كردم قفل وبلاگمو يه حادثه ي بد بشكنه!
خوشحال ميشم بهم سر بزنيد.
سبز باشيد و پايدار
خدانگهدار./
سلام عالي بود دوست من مفيد و جالب درسته سرچشمه تمام علمهايي كه ما الان مي بينيم امامان و پيامبران ما بودند خداوند علم رو بروي زمين پرورش داد
دوسته من خوشحال مي شم اگه قابل دونستي لينكم كني منم همين ار رو خواهم كرد بازم پيشم بيا هميشه بيا قربانت رها
اول سلام و ...
به رسم عادت همگان و كلام خاص سپاس و تقدير به خاطر حضور نازنينتون توي كلبه ي حورا كه كلبه ي خود شما و ديگر دوستان نازنين هست و خواهد بود. گرچه اين رسمها هرگز دست و پا گير نيستند و شايد هم جلايي باشند براي روح!
در مورد مهربونيتون در خصوص واژه هايي كه كلبه ي حورا رو ساختند بايد بگم كه اين محبت شما به اون واژه هاست ور نه بنده بي تقصيرم ! و اصلا نيازي هم به ستايش و تمجيد نيست!
جان من ! گلواژه هاتون رو ديدم خوندم و براستي كه بلعيدم .
بعضي كلبه ها با خشت كلبه نشده اند كلبه ي شما نيز از آن دست است كه مزين به گلواژه هايي است كه لولو و مرجانند .... خدا شما رو هم براي همگان نگهداره كه چنين بساط عيش آسماني رو فراهم ميكنين!
راست تر بگويم كه همه ي مطالبتون و پستاتون و نخوندم كه همان چند پست آخر هم به من گفتن كه خوب است ميهمان هميشگيتان باشم. حالا از اين پس با دعوت يا بي دعوت تفاوتي نميكند . من خواهم آمد ... در ميان روزمرگي هاي تمام نشدني ! شنيدن كلامي از آدمهايي كه زميني نيستند نياز روح و خواستن فطرت ناب آدمي است. اينطور نيست ؟؟؟
سلام و عرض احترام
به روز شد
در پناه ايزد منان [گل]
با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار
بدينوسيله از جنابعالي دعوت مي گردد تا درجلسه نقد وبلاگ ها ، كه هر هفته يكشنبه ها از ساعت 17 لغايت 19 در آدرس ذيل برگزار مي گردد حضور بهم رسانيد . پيشاپيش ازحضور سبز و صميمي شما تشكر و قدر داني مي شود .
آدرس : خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب
اين هفته : (يكشنبه 27/8/86 ) نقد وبــلاگ « درخت بي سايه »
http://derakhtebisayeh.persianblog.ir
با تقديم احترام _ روابط عمومي
بسم الله
در جواب خانوم فاطمه ( در پست قبلي) بايد عرض کنم که:
احتمالا دوستاني که کامنت مذکور رو درج مي فرمودند به صورت خصوصي پيام گذاشتند!!!!
بزرگوار بنده ازتون دليل دستگيريشون رو خواستم !!! ولي شما کاملا يک طرفه به ميدان رفتيد و بجاي استدلال از متن ادبي استفاده فرموديد!!!!
فلذا مي تونيد باز هم کامنت رو بگذاريد !!!
بهتون هم عرض کردم اينکه ميگيد ايشون براي حقوق بشر دستگير شد منظورتون چه حقي و چه حقوقي بود !!!!
تفکر بنده بر اساس مرد سالاري بنا نهاده نشده بزرگوار!!! ولي با زن سالاري هم مخالفم !!! آيا اين يعني مرد سالاري؟؟؟؟
يا حق