براي رد حرف شما در مورد ابو علي سينا تنها به يکي از دست نوشته هاي او که نقل به مضمون آن در کتاب خيام و آن دروغ دلاويز نوشته ي دکتر هوشنگ معين زاده استناد مي کنم:ابوعلي سينا ملقب به شيخ الرييس: براي عامه مردم قبول دعوت به خير و عدالت دشوار و خلاف طبع و غريزه آنهاست لذا دعوت اينگونه انسانها جز به قهر و ترس انجام نمي گيرد. در نتيجه گروهي که خود را انبيا مي نامند که خود جزئي از اين انسانها هستند احوال نيکوکاران و بدکاران را در روز بازپسين و در قالب بهشت و جهنم بيان مي کنند.اگر ثواب و عقاب حقيقي که درکشان از فهم انسانهاي عادي دور است به طور محسوس مجسم نشده بود عامه مردم راغب به خير و متنفر از بد نمي شدند بنابراين حکمت و سياست شرع اقتضا مي کند که وجود معاد و حساب و ثواب و عقاب ضروري باشد زيرا سعادت حقيقي و لذت روحاني نزد توده ي مردم بي معناست و در عقول آنها از عالم روحاني مفهومي وجود ندارد.يقينا کساني که مدد الهي و عقول آسماني بر ايشان نازل شده به وساطت رسول و تبليغ پيامبر نيازمند نيستند..
در نوروزنامه صفحه ي 60 61 و 70 سخنان ابوعلي سينا و زکرياي رازي در مدح شراب و فوايد آن براي بدن آمده است که به علت همين نوشته ها و نظرات اين دانشمند بزرگ به دست همين مسلمانهايي که ابو علي را مظهر فرهنگ اسلامي!!!! مي دانند به زندان افتاد و آخر عمر خود را در تبعيد سپري کرد...خيام عاشق و مريد ابوعلي سينا بود و در فلسفه تابع نظرات ابوعلي بود...با يک رباعي از خيام فلسفه وي رو براتون آشکار مي کنم :
در صومعه و مدرسه و دير و کنشتترسنده ز دوزخند و جوياي بهشتآن کس که ز اسرار خدا با خبر استزين تخم در اندرون خود هيچ نکشت!
در عصري که ايران پر از خشکه مقدسهاي بي مغز و بي سواد نادان بود که منتظر بودند خدا پنجشنبه ها سوار بر الاغ از آسمان هفتم بر بامشان فرود آيد مردي بزرگ چون ابوعلي سينا از آزاد انديشي و تعقل سخن گفت و واي بر ما در چنين عصري که از اعماق زمين تا اوج کهکنشانها را درنورديده ايم صحبت از خرافاتي با قدمت 1400 سال مي کنيم. و اين مرد بزرگوار را هم با خود به زير مي کشيم.آيا ما فرزندان به حق ابوعلي سينا هستيم؟!
...MNNM...