تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

داستان جالبي بود! به اون پسر بايد حق داد از لرزيدن جلوي علي!

چون در يکي از جنگها حضرت علي رو کوهي از سرهايي که خودش گردن زده مي ايسته و قرار صلح امضا مي کنه.چند وقت پيش يه داستاني تو تلوزيون مي گفت.روز عاشورا حضرت زينب تنها تو خيمه اش نشسته بود و فکر مي کرد و با خودش مي گفت بعد از حسين چه بر سر من و فرزندانش ميايد!

يکي مثل شما با شنيدن اين داستان اشک تو چشماش حلقه مي زنه و ياد زجرهاي زينب و حسين ميفته ولي يکي مثل من فقط مي خنده ! 1400 سال پيش يه زني تو خيمه ي شخصيش تنهايي داشته فکر مي کرده! حالا بعد 1400 سال کي مي دونه اون تو تنهايي به چي فکر مي کرده! يه ذره بازتر به مسائل نگاه کنيد!

بهتون توصيه مي کنم تاريخ طبري که نزديکترين تاريخ به اون زمانه رو گير بياريد و مورد مطالعه قرار بديد.البته نه ايني که اينا مي گنو! واقعيتو.البته بازم اگه دوست داريد واقعيتها رو بدونيد

بهتون توصيه مي کنم اگه دوست داريد تصورتون راجعبه حضرت عليتون فرو نريزه و همين احساسو بهش داشته باشيد نه نهج البلاغه رو بخوونيد نه قرآنو نه هيچ تاريخ ديگه ايو.همين کتب شيعه براتون کافيه.با من هم در اين زمينه بحث نکنيد چون شايد براتون بد بشه که با دونستن حقيقت باز هم سر حرفتون بمونيد

اميدوارم بازم ببينمتون در مورد مسائلي ديگه!

...MNNM...