اول سلام...ميدانيد خوبي وبلاگ شما چيست؟ چالش برانگيز است...اينكه اگر كسي امد و خواند نمي تواند با كليشه ي (وبلاگ زيبايي داريد...به من هم سر بزنيد) سروته قضيه را هم بياورد و به كارهاي بيهوده دنيا يكي ديگر اضافه كند...اينجا مجبور به فكر كردن ميشوي...درگير استدلال ها و اين يكي از بزرگترين حسن هاي وبلاگتان است...مي دانيد ما خيلي وقت است فكر كردن را از ياد برده ايم...عملي كه ثواب آن شايد چندين برابر عبادت هاي تكراري مان باشد...
بهرجهت...
اين اشاره كه هم امام صادق (ع) و هم امام حسين (ع) هر دو از احيا كنندگان دين بوده اند و اين وجه تشابه براي من جالب بود. فكر كردم حتي اين نكته مي تواند تبديل به يك پست جالب شود و نقش احياگري و نوع آن در هر دو عزيز بررسي شود...مطمئنا براي طيف افرادي كه براي آينده بشر و دين برنامه ريزي مي كنند وسخن مي گويند توجه به اين نكته خالي از لطف نيست.
نكته بعدي اصل نوشته شماست.كه اگر به ديده دقت به موضوع نگريسته شود تا ساعتها بايد در علم لدني و منحصربفرد ائمه انگشت به دهان ماند.متاسفانه جنبه اي كه اخيرا توجهم را به خود مشغول كرده اينست كه اينگونه مباحث امروزه خوشبختانه بيشتر مطرح ميشود اما متاسفانه نتيجه گيري از آن هيچ مورد اهميت قرار نمي گيرد.خب با اين سير نقل، اين گونه مباحث ، بي نتيجه گيري چيزي شيبه به داستان هاي باور نكردنيست...تا جايي كه شنيده ام عواملي مثل بزرگنمايي و خرافه و ساختگي در باب اين مسائل مطرح ميشود و خب اين اثرات سو بيان نادرست زندگي علمي ائمه اطهار مي باشد.(البته اينجا اين نتيجه گيري رعايت شده )
نكته اي هم بگويم و تمام كنم اينكه ائمه ما هميشه با كمي يار مواجه بوده اند...البته انصار به قول خودتان با كيفيت...
گاهي طي صحبت هايي كه با دوستان داريم مي گويم ماه محرم كه مي رسد همگي خود را جزو لشكر امام حسين مي پنداريم و به طعنه از كساني كه امامشان را در تاريكي شب رها كردند و تنها گذاشتند ،ياد مي كنيم.در حالي كه خود نداي هل من ناصر ينصرني امام غريب مان را بي پاسخ گذاشته ايم و در تاريكي زندگي مان به حضرت پشت كرده ايم...
تشكر از ديد دقيق تان به مسائل
و به اميد ظهور...