• وبلاگ : نوشته هاي يك مهندس شيعه
  • يادداشت : لبخند ها براي که به صدا در مي آيند؟!!!
  • نظرات : 68 خصوصي ، 171 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    سلام عليكم..

    بحث حال كردن با اين و او نيست. بحث مقابله با حرف ناحقه..

    ميگم شازده روزنامه اي نوشتي ها.! يعني كلش رو بخونم؟!

    يازهرا(س)./

    ببخشيد جناب،

    من چند بار بايد يك جمله ي به اين سادگي رو براتون توضيح بدم؟!؟!؟!

    اگر به همون اولين كامنتي هم كه در وبلاگتون نوشتم سر بزنيد،

    خواهيد ديد كه در توضيح اون جمله گفتم:

    كسي در وبلاگ آقاي ده نمكي گفته بود فيلم شما مزخرف و بي حرمتي به شهداست،

    چون توش قماربازي انجام ميشه و در جبهه هرگز از اين خبرها نبوده،

    منظورشون از قماربازي هم همون دونخ سيگار اينور اونور كردن بود.

    من هم در جواب ايشون تو همون وبلاگ نوشتم:

    دو نخ سيگار اينور اونور كردن قماره يا شرط بندي سر زن و زندگي؟

    منظورم هم دقيقاً اين بود كه در همون دوران (چه قبل از انقلاب،چه بعد از اون و حتي در دوران جنگ) بودند مرد هاي بي خيال و بي فكري كه وقتي بي خيال از همه جا در هپروت سير مي كردند،

    سر زندگي و زن و بچشون شرط مي بستند و وقتي به خودشون مي اومدند كه همه چيز رو باخته بودند و ...

    اين حرف من طرفداري از اخراجي ها نبود،

    فقط يك سوال عادي بود،

    براي اينكه بيشتر فكر كنيم.

    همين و بس.

    اميدوارم ديگه ابهامي براي شما باقي نمونده باشه...

    راستي،

    من كي و كجا از اخراجي ها دفاع كردم يا حتي نفي اش كردم...؟؟؟!

    من درباره ي موضوعاتي كه به بحث گذاشته ميشه،

    فقط نظرم رو ميگم و بس،

    تازه اون هم در صورتيه كه درباره ي اون موضوع حداقل كمي اطلاعات داشته باشم.همين.

    سلام دوباره،

    احساس مي كنم اين وسط سوء تفاهمي پيش اومده.

    1)من بدي از دنيا نديدم،چون باور دارم تحليل من از اون اتفاق بد بوده،نه اصل اون اتفاق.

    2)من عقل رو نفي كردم مگه كه شما لطف كرديد و برام توضيح دادين؟!

    3)اون يك جمله ي من از قمار كه براي شما هم تكرارش كردم،يه اعتقاد و حرف شخصي بود.اينكه آيا شرط بندي سر يك نخ سيگار قماره يا شرط بندي سر زن و زندگي كه اگه اگه شكست خورد،زن و بچه اش رو دودستي تقديم رفيقش كنه...؟؟؟؟؟اين حرف من ابداً به جنگ و شهادت و ... هم ربط نداشت.

    4)اينكه از من در قالب سوالي كه خودتون هم جوابش رو دادين،پرسيدين كه:

    آيا شهادت اينه كه...؟؟؟من به هيچ وجه چنين تصوري از شهادت نداشته و ندارم كه شما دوباره توجيهم كردين.من شديداً به همون يك كلمه ي دفاع كه در اون زمان بر گردن همه بوده،اعتقاد دارم و سوالات شما جز يك استفهام انكاري چيزي نبودند...

    100% دفاع يك عمل كاملاً منطقيه،حتي اگر منتهي به شهادت بشه.

    من كي گفته بودم (توي اون دو خطم!) كه با اين حرف هاي شما و بقيه مخالفم و به اينها اعتقاد ندارم...؟!

    درباره ي جمله ي آخرتون،تهاجم،هم موافقم.

    پس ديگه نكته ي نامفهوم و گنگي نبايد باقي مونده باشه،درسته؟

    خيلي وقت پيش اين پست شما رو خوندم ... چيزي ننوشتم و سعي كردم ببينم خودم كجاها بي مورد ميخندم ... چون اول عيب خودم بعد ديگران ... تو خونه كه مشكلي نيست ... اما اون شب افطاري كه دعوت بوديم شايد همه ي دختر و پسراي فاميل هم بودن ... موارد زيادي پيش ميآمد كه بخندي ...همون لحظه اي كه ميخنديم يادم به نوشته هاي شما ميافتاد ... خيلي جاها خودم رو كنترل ميكردم ... يا پيش خودم ميگفتم كه الان من با چه نيتي ميخندم ... خلاصه ديدم توي اون جمع اگه همه با يه نگاه پاك و بي غل و غش باشن خنديدن اشكالي نداره ... اما از كجا بايد فهميد زير اون نگاهها چه نيتي هست ... همه كه مثل هم فكر نمي كنن ... اينه كه باعث ميشه حتي تو اون جمع خيلي آشنا كلي حساب شده خنديد ... اما از طرفي هم كه نميشد عنق بود ... اما خنديدن در حد لبخند شايد كفايت ميكرد ... در مورد بيرون از جمع خانوادگي مثل دانشگاه ... با اينكه اونجا سعي ميكنم كمتر با آقايون حرف بزنم مگر موردي پيش بياد اما توي همون موارد كه شايد كم باشه غفلت بيشتر هست و لبخندهايي ميزني كه بي مورده ... اما توي اين جور مكانها (دانشگاه ... سر كار..و ..) اين موضوع نه اينكه يه مشكل نيست بلكه تبديل شده به يه هنجار مثلا اجتماعي كه اگه با كسي چه دختر چه پسر حرف مي زني بايد لبخند اوليه رو حتما داشته باشيوگرنه ميگن طرف چه ... حالا چه برسه به مواردي كه خنده داره ... متاسفانه ...
    با عرض سلام خدمت شما بزرگوار شهادت امام علي را به شما و خانواده محترمتان تسليت عرض مي نمايم التماس دعا در اين ايام ليالي قدر ما را از دعاي خيرتون فراموش نکنيد خدا نگهدار

    بسم رب الشهدا والصديقين...

    سلام عليكم

    شهادت مولي الموحدين علي ابن ابيطالب را به شما تسليت مي گويم

    وبلاگ واقعا جالب و پر محتوايي داريد

    ان شاءالله موفق و مويد باشيد به لطف حاج همت

    يه سري هم به ما بزنيد خوشحال ميشيم

    لينك تون رو تو وبلاگ گذاشتم

    يا حق

    من شايد از معدود كسايي باشم كه كاملا بي دعوت ميام اينجا. ولي مهم نيست.تو هم شايد از معدود كسايي باشي كه طولاني بودن نوشته هات آدمو خسته نمي كنه.چون حرفات از يه منبعي نشات مي گيره كه همه مون فطرتا بهش وصليم.

    راست مي گي. خنده جا داره و جنسش هم بايد معلوم باشه. خيلي ها البته رعايت نمي كنن تو دانشگاه هم كه ديگه خيلي عادي شده(متاسفانه). بايد متوجه باشيم نشاط و خوشرو بودن با خنديدن بي مورد متفاوته. من خودم آدمايي رو مي شناسم كه خيلي بي دليل مي خندن ولي ذاتا شاد نيستن. و آدمايي كه بي جا نمي خندن اما گشاده رو هستن و نشاط دارن در كارها و تفكرشون.

    ضمنا كي مسابقات شيرجه رو تلويزيون پخش كرده؟

    حالا فكر مي كني صدا و سيما كارش خيلي درسته؟ ايرادات زيادي به كارش وارده. قبلا هم گفتم ماييم كه بايد حواسمون جمع باشه چون انگار غير از خودمون كسي نمي تونه كمكمون كنه.

    سلام. طاعات و عبادات قبول. آقا کجايي ؟ متنت خيلي طولاني بود نتونستم کامل بخونمش. من با مطلب « ترفندهاي شبهه افکنها(2)» به روز هستم . به اميد ظهور [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل][گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

    سلام مهندس جان

    متن بسيار قشنگ بود... به خوبي استدلال رو پيش برد اما مهندس عزيز يك چيزي توي درسهاي ما بود كه به بهينه سازي منتهي ميشد نه؟!

    فكر كنم اگه كمي مختصر تر بود خواننده بهتر ميخوند.

    در مورد اون جلسه هم عرض كنم من فقط دعوت شده بودم. از برگزار كننده ها نبودم. ميدونم هفته ي قبل وبلاگي نقد نشد بلكه دو جانباز دعوت شده بودند.

    اگه خواستي آدرس وبلاگي كه گزارشش رو توش مينويسند بهت ميدم.

    يا علي

    به روزم

    ز خجالت چه کنم؟!

    سلام

    ببخشيد كه دير بهتون سر زدم.

    اولين حضورم تو وبلاگ شما بود و بايد بگم خيلي زيبا نوشته بوديد بدون تملق عرض مي كنم كه كم كسي مثل شما پيدا مي شود كه اينطور واقع بينانه به اين موضوع كه خيلي ها ازش فراري هستند نگاه كنه . در كل اميدوارم موفق باشيد .

    التماس دعا

    سلام

    من موافقم

    خنده براي شيطان به صدا در ميايد و

    جز شيطان

    و شيريني ولذت خنده با نامحرم

    هيچ كس پشتيباني از آن نميكند

    وعلي ايحال كه همه انسان نماهاي شيطان صفت بر اين باورند كه

    چون مفسده اي نيست پس گناه ندارد

    اما من ميگم خود عمل منجر به مفسده ميشود

    و فسادش دل سپردن به نامحرمي است كه نميدانيم

    دوستمان است ؟همسرمان خواهد شد ؟جاي پدرمان است ويا

    خلاصه سرگرداني در اين عالم را در پي خواهد داشت

    سلام اميدم
    احوال شما


    تنگ غروب و صداي خاموش با يک اعتراض آپ شدند

    سلام،

    اون نظر من فقط يك استفهام انكاري بود در جواب كسي كه در همون وبلاگ گفته بود تو اخراجي ها دار و دسته ي مجيد سوزوكي قماربازي مي كنند و شما با اين كارها به جبهه توهين كرديد و ... . فقط مي خواستم بدونم دو نخ سيگار شيتيل دادن قماره يا شرط بندي سر زن و بچه و زندگي و باختن همه ي اينها...؟؟؟

    خوشحال ميشم اگه شما هم جواب سوالم رو بدين.

    شاد و سلامت باشيد

    سلام!

    تا اونجا كه يادمه نقدي نكردم كه تشكر كرديد!

    بروزم با عنوان شب نامه ي قدر. ممنون ميشم همچون گذشته يا حضورتون سرافراز بفرماييد

    سبز باشيد و پايدار

    خدانگهدار./

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >