ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
بسم الله
سلام . خدا تو نمودارتون هست يا نيست ؟ اگه هست نميتونه در زمان باشه اونطور که شما رسم فرموديد اما اگه نيست نمودارتون نقض فرض خودشو کرده .. اصلا خود انسان هم فقط بخشي از سيرش در زمانه و اونم بخش دنياس اصلا " در زمان " عبارت غلطيه ، زمان از نظر فلسفه چيزي نيست که کسي در اون باشه ! زمان چيزي نيست جز کشش و تدريج ماده .. و ماهيت جدا از ماده نداره واسه همينه که عوالم بالا بي زمانن چون زمان خصوصيت ماده اس ... انا لله و انا اليه راجعون يعني از خدا شروع و به همان خدا ختم ! خدا چند تاس ؟ اگه يکيه نمودار شما بايد يک شکل بسته باشه ! چون نقطه ي شروع خداس و نقطه ي اتمامش هم باز خداس .. خيلي واضحه که ! فرموديد :" يعني ابتدا بايد از محل دميده شدن روح از خدا جدا شويم...(با گذشت زمان) و بعد به زمين بياييم و بعد دوباره به محل نخست.... " خدا خيرتون بده! منم همينو ميگم خب ! وجودي که از خدا جدا شده بايد به محل نخست برگرده در حالي که تو نموداري که شما ترسيم فرموديد شي به محل نخستش برنميگرده که ! ..تقصير منه که از ابتدا طوري حرفمو زدم که شما تصور کرديد دارم نظر شخصي ميدم .. اين قضيه ي شروع و ختم هر موجودي به خداوند متعال از اصول عرفان اسلاميه ..شهيد مطهري راجب همين نمودار شما فرمودن :" بديهي است که اگر بخواهد نهايت عين بدايت باشد دو فرض ممکن است . يکي اينکه حرکت روي خط مستقيم باشد و شي ء متحرک پس از انکه به نقطه ي خاصي رسيد تغيير جهت دهد و عينا از همان راهي که امده است بازگردد . در فلسفه ثابت شده است که چنين تغيير جهتي مستلزم تخلل سکون است ولو غير محسوس ، به علاوه اين دو حرکت با يکديگر متضاد ميباشند . فرض دوم اين است که حرکت روي خطي منحني باشد که همه ي فواصل ان خط با يک نقطه ي معين برابر باشد يعني حرکت روي قوس دايره باشد .بديهي است که اگر حرکت روي دايره صورت گيرد طبعا به نقطه ي مبدا منتهي مي شود . شي ء متحرک در حرکت روي دايره ، اول از نقطه ي مبدا دور مي شود و به نقطه اي خواهد رسيد دورترين نقطه ها از نقطه ي مبدا است . ان نقطه همان نقطه اي است که اگر قطري در دايره ترسيم شود از نقطه ي مبدا ، به همان نقطه خواهد رسيد و همينکه به ان نقطه برسد ، بدون انکه سکوني متخلل شود بازگشت به مبدا ( معاد ) اغاز مي شود ..