بسم الله
و اما ولايت در نگاه تنگ و ناچيز بنده ....
ولايت نه آن است كه نام بلند ائمه اطهار را به زبان بگردانيم و داغ دوستي آنان را به جهان بنمايانيم، هر چند كه اين نيز مرحله اي از ولايت است ولي مكمل قدمي والاتر و بنيادي تر ...
ولايت يعني انجام واجبات و ترك محرمات ....
ولايت يعني معرفت به حق ... ايمان به حق ... درك حق و عمل به حق !
***الحق مع علي و علي مع الحق***
ولايت نه آن سينه سرخي است كه با شور حسيني دم گرفت و نماز را به قضا به جا آورد ....ولايت نه آن مهر تنهايي است كه بي شناخت مولا اشك شد و اشك و اين اشك فقط گونه را تر كرد و غبار تاريك گناه را غسل نداد ... ولايت نه آن عمر بي بازگشتي است كه حق الله را پاي ارحم الراحمينيه خالق گذاشت و حق الناس را كور شد ............
ولايت آن عقل سرخي است كه تسليم محض ولي خدا شد و دست كه نه .... عباس شد و عباس داد....
به ارباب سپردم به نجوا كه دعا بخواند شيعه شويم ... شيعه اي كه هر كه ما را ديد بگويد :
درورد و سلام و صلوات بر آن امامي كه ولي توست و تو سر سپرده ي او ....
راستي نام امامت چيست؟
*** مستحقيم كاسه ي شيري لقمه اي از تنور زهرايت
نذر نعلين وصله دار شد پينه هاي دو دست تنهايت ***
تيغ از تو گردن از من
علي علي