سلام .عيدتون مبارك باشه .دلايل مهم وقانع كننده اي بود اما همه ي دلايل نبود گرچه نميشه بخاطر محدوديتهاي زماني و مكاني و عقلي كاملش رو هم گفت .راستش من فكر ميكنم تو همون قسمت اول يعني( طهارت قلب) گير دارم !! اگه مشكلي نداشتم تو جايگاه محب اهل بيت بودن در جا نميزدم و مي رسيدم به جايگاه شيعه ي اميرالمومنين بودن !(التماس دعا).
مطلب ديگه اينكه درست ائمه عليهم السلام ظاهرا مثل انسانهاي عاديند اما مطمئنم كه شيعيان وانصار واقعي شون عظمت اونها رو متوجه ميشدند ومي فهميدند كه فرق اونها با انسانهاي ديگه چقدر زياده. پس ديگه جاي تكبري نميمونه چون انسان خودش را در مقابل موجودي مبينه كه خيلي بالاتر از خودشه پس اينجا ديگه قضيه ي تكبر از بين ميره !!البته ميدونم كه اول بايد تكبر رو كنار بذاره وبه اونها ايمان بياره تا بوسيله ي طهارت قلب متوجه عظمت اونها بشه (خودم جواب خودم رو دادم !!)
وقاتلينشون هم ميدونستند كه اونها بسيار بزرگتر انسانهاي ديگه هستند و بخاطر همينكه با علم به بزرگيه اونها باهاشون مخالفت ميكردند دشمنان خدا وملعونين دنيا وآخرت محسوب شدند .
ميخوام بگم در اونجا كه گفتيد انسان عادي بودن اونها يه نوع ازمايش براي تكبر انسانها بود درست اما ايا مشكل دشمنان معصومين عليهم السلام اين بود كه نميخواستند از يك انسان عادي تبعيت كنند يا نه اصلا نمي خواستند به اصل موضوع كه ايمان به خدا بود ايمان بيارند!!؟؟؟((گرچه در ظاهر بعضي ادعاي ايمان داشتند ودارند اما در اصل به هرچه كه هوسهاشون ميگه ايمان داشتند ودارند واگه در پوشش دين بتونن به هوسها شون برسند كه بهتر وگرنه به خدا تهمت ميزنند وبدعت در دين قرار ميدند تا به هوسراني خودشون برسند))
حرفتون در شماره ي سه يعني تبعيت از فردي ظاهرا مانند خودما ن به نظر من درسته اما به توجيه بيشتري احتياج دارم چون من فكر ميكنم دشمنيه (اولي ودومي) با اميرامومنين عليه السلام فقط به قضيه ي تكبر ختم نميشه !!!
يا اميرالمومنين عليه السلام موفق باشيد