تو دل يه مزرعه ... يه كلاغ رو سيا ... هوايي شده بره ... پابوس امام رضا ... اما هي فكر ميكنه ... اونجا جاي كفتراس ... آخه من كجا برم؟ ... يه كلاغ كه رو سياس ...من كه تو ي سياهيا ... از همه رو سياترم ! ... ميون اون كبوترا ... با چه رويي بپرم ؟؟