سلام
وقتي عنوان و موضوع بحثو ديدم ميخواستم يک تتمه اي رو متعرض بشم ، هر چند با بحث (بوسه پدر) به اون اشاره کرديد.
اسلام محدود کننده هست اما نه آنطور که تلقين ميشود ، بلکه محدود شدن روابط به محيط هاي غير اجتماع (که اشاره کرديد) و مخصوصا «قانونمند بودن» بسيار مهمه :
والذين هم لفروجهم حافظون الا علي ما ملکت ايمانهم فانهم غير ملومين
خلاصه نقدم به شما اينه که جمله :
«چرا لبخند اضافيه ي يک پسر به يه دختر و درست نمي دونيم ولي پدر همون دختر اگر لبخند اضافي به دخترش بزنه مستحقه بالاترين ثواباس؟؟؟ خب اينا که همشون لبخنده که....!!! افرين بر ميگرديم به همون علت و معلول بايد ببينيم علت اون لبخنده چيه؟؟؟!!!! يعني چه عواملي باعث مي شه يه کسي به کس ديگه بخنده؟؟»
پاسخش واضحه ، اما اين حرف شما داره براي ديگران در وهله اول القاء کننده مذموم بودن شهوتـه ، که غلطه!
شهوتي که حلال باشه ، ملامتي برش نيست.
حتي بهتر بگم ، بنده هم که مشابه شما با احاديث زياد سر و کار دارم ، اون اندازه که احاديث در ثواب شهوت حلال ديدم و حتي همين مثال «بوسه» ، در بوسه پدر به دختر و ... نديدم.
در مورد نت هم که گفتين ، گل فرمودين اما کو گوش شنوا ، وقتي جاي فقاهت داده شده به عرفان بازي ، دين اين جوانان هم معلومه به چه روزي ميفته ، خدا تمام بانيان و مروجانشو لعنت کنه.
در مورد يادداشت ته مطلبتون از دوستتون طه که در باب علت شناسي اين مقوله بحث شده بايد بگم علاوه بر علت فوق (ترويج عرفان بجاي فقه!) ، علت خوبي رو ايشون لحاظ داشتن : «مصاحب» و ضمير ناخودآگاه!
کاش فرصت کنم و مطلبي در باب مصاحبت بنويسم ، حتي سر و کار داشتن با نوشته يک فرد (مثل حديث) ميتونه القا کننده يک سري رفتارها باشه تا چه برسه به شنيدن و ديدن!
گوش دادن به نوار درست ، اما کثيري از دانشجويان مسمي! به شيعه که نوار نوار گوش نمي دن ، اينا مال مصاحب هاست و از همه مصاحب ها بدتر همين تلويزيون ، ناخودآگاه طرف رنگ ميگيره
و اينا هم در راستاي همون قبليه! درد دلي بود ، ببخشيد طول کشيد!