وبلاگ :
نوشته هاي يك مهندس شيعه
يادداشت :
لبخند ها براي که به صدا در مي آيند؟!!!
نظرات :
68
خصوصي ،
171
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آسموني
خيلي وقت پيش اين پست شما رو خوندم ... چيزي ننوشتم و سعي كردم ببينم خودم كجاها بي مورد ميخندم ... چون اول عيب خودم بعد ديگران ... تو خونه كه مشكلي نيست ... اما اون شب افطاري كه دعوت بوديم شايد همه ي دختر و پسراي فاميل هم بودن ... موارد زيادي پيش ميآمد كه بخندي ...همون لحظه اي كه ميخنديم يادم به نوشته هاي شما ميافتاد ... خيلي جاها خودم رو كنترل ميكردم ... يا پيش خودم ميگفتم كه الان من با چه نيتي ميخندم ... خلاصه ديدم توي اون جمع اگه همه با يه نگاه پاك و بي غل و غش باشن خنديدن اشكالي نداره ... اما از كجا بايد فهميد زير اون نگاهها چه نيتي هست ... همه كه مثل هم فكر نمي كنن ... اينه كه باعث ميشه حتي تو اون جمع خيلي آشنا كلي حساب شده خنديد ... اما از طرفي هم كه نميشد عنق بود ... اما خنديدن در حد لبخند شايد كفايت ميكرد ... در مورد بيرون از جمع خانوادگي مثل دانشگاه ... با اينكه اونجا سعي ميكنم كمتر با آقايون حرف بزنم مگر موردي پيش بياد اما توي همون موارد كه شايد كم باشه غفلت بيشتر هست و لبخندهايي ميزني كه بي مورده ... اما توي اين جور مكانها (دانشگاه ... سر كار..و ..) اين موضوع نه اينكه يه مشكل نيست بلكه تبديل شده به يه هنجار مثلا اجتماعي كه اگه با كسي چه دختر چه پسر حرف مي زني بايد لبخند اوليه رو حتما داشته باشيوگرنه ميگن طرف چه ... حالا چه برسه به مواردي كه خنده داره ... متاسفانه ...